پنجره احساس(دەلاقەوهەستی)
ابرهابه آسمان تكیه می كنند، درختان به زمین و انسان ها به مهربانی همدیگر
درباره وبلاگ


به وبلاگ
پنجره احساس
(دەلاقەوهەستی )
خوش آمدید
امیدوارم لحظات خوبی را
در این وبلاگ داشته باشید.
منتظر نظرات شما خوبان
هستم.
شهرام فیضی
faizi.shahram@gmail.com

مدیر وبلاگ : شهرام فیضی
نویسندگان
پنجشنبه 4 اردیبهشت 1393 :: نویسنده : شهرام فیضی


درگذر زمان اگه خم شدی

اگه سختی كشیدی

وهیچ وقت به زبان نیاوردی

چون خوشی خودرا

در خوش دیگران دیدی

بدان

باز از نگاه همه زیبا و جوانی




((تقدیم به همه مادران عزیز))

الهام فیضی










نوع مطلب : دل نوشته، 
برچسب ها : مادران، دل نوشته،
لینک های مرتبط :
شنبه 2 آذر 1392 :: نویسنده : شهرام فیضی
با لە ناۆ ڕستەکانم بەکار بێنم

وشەی بزوتن

بەرەو قووڵایی وتووێژ

بۆراهێنانی گشتی

لەسەر هەڵبەستن

فیڕۆیە ، پیلەو بەربەرەکانێ

بۆمۆرنان لەسەر هەڵه

پیتۆڵی دۆنیا ، ژیانه

نه بنەبان بەرەو نەخۆشی

بە بیانوی بەڵێنی درۆ

با لە ناۆ ڕستەکانم بەکار بێنم

پەخشانی وێژەیی

بەرۆ تیشکی دواڕۆژ

بۆ ۆەرگێڕانی ئاشتی

لەسەر یەک خستن

هەڵەیە،گاڵتە و پێ هە ڵخلیسکانێ

بۆ پێ دانانن لەسەر تەڵه

بەڵگەی بزه ،ژیانه

نه لێ بڕان بەرو دڵ رەشی

به بیانوی ویستنی درۆ

شەهرام


برگردان به فارسی


نوع مطلب : شعر، دل نوشته، 
برچسب ها : دل نوشته، با لە ناۆ ڕستەکانم...، سورانی، دەلاقەو هەستی،
لینک های مرتبط :
چهارشنبه 29 آبان 1392 :: نویسنده : شهرام فیضی
هنگام غروب از کوچه باغ خزان زده باغت گذشتم ،

به یاد خاطرات گذشته به دود کش پشت بام خیره شدم

ولی حیف دیگه دودی نبود که بلند شود از آن حوالی

همه جا بوی عطر خوشبوی تو به مشام می رسید

ولی حیف جزء یادگارهای جای پات آنجا چیزی نبود

از جوی آب کنار خانه باغ ، آبی به صورتم زدم تا شاید

خواب از سرم بپرد و دوباره از آنجا صدایت بزنم ولی حیف

خواب نبودم و هرچه داد زدم نبودی ، پروانه ایی زیبا

 بر شانه ام نشست این بار باورم شد که دیگه جسمت

نیست ولی روح مهربانت همیشه اینجا حاضر است

باران  کم کم شروع به باریدن کرد دیگه هوای ماندن نبود

ولی بدان هیچ بارانی یادهای تورا از سرزمین وجودم

 نمی شوید ای مادر مهربانم ...

شهرام




نوع مطلب : دل نوشته، 
برچسب ها : دل نوشته، مادر، همیشه هستی همین حوالی...،
لینک های مرتبط :
شنبه 11 آبان 1392 :: نویسنده : شهرام فیضی
یک رنگی و بوی تازه از عشق بگیر                پر سوزترین گدازه از عشق بگیر

در هر نفسی که می تپی ای دل من                یادت نرود اجازه از عشق بگیر

                                                  مصطفی علی پور


هر کس به شیوه ای دم از عشق زند که از این طریق وصال تو را ببیند

 به این امید که درد تنهایی را مرهمی نهد.

 راستی کدامین طریق ، این وصال را مهیا سازد؟

رویش گل را در خا ک دیدیم بیشتر از آن پژمرده شدن

 و له شدن را ،مگر دایره را از مرکز ببینی اطرافش بی

نهایت نقطه نیست؟ از هر نقطه که مرکز را بینی یکی بیش نبود.

 پس چرا رسیدن به تو و وصال تو ای مرکز و اساس هستی

 در پس یک نگاه گنجانند؟ مگر مقصود رسیدن

نیست ؟ پس چرا  رسیدن راهزاران بهانه ؟

دیدن تو ای یار هزاران بار آرزو است پس این آرزو آرزویی

 دیگر نیست . بپذیر که تحفه ایی ناچیز دارم  که

 ز آمدنم شرمنده نباشم .


شهرام




نوع مطلب : دل نوشته، 
برچسب ها : پنجره نگاه، عشق، دل نوشته،
لینک های مرتبط :
دوشنبه 6 آبان 1392 :: نویسنده : شهرام فیضی
تو مرا می خوانی ، من تورا می فهمم

تو مرا می شناسی ، من تو را بهتر

دیگران ما را می بینند اما خاموش

ما دیگران را صدا می زنیم اما ساکت

همین ساده ترین قصه انسانی است

که می خواهد زندگی کند ...




نوع مطلب : دل نوشته، 
برچسب ها : قصه زندگی، پنجره نگاه، دل نوشته، دیگران،
لینک های مرتبط :
شنبه 4 آبان 1392 :: نویسنده : شهرام فیضی
باران ترنم زیبای زندگی است و ابرها مادر زیبایی ها

غرش رعد و برق شاید صدایی هولناک،

 ولی موزون ترین شعری است

 که به دنبال آن آواز باران سروده می شود

طبیعت صفحه ی نازک و قشنگ نگارش است

که در آن باید بیت های زیبای غزل را نوشت

نه صفحه ای که در آن سیاه مشق نامردی نگاشت

درختان عروسان رنگین لباس جمال طبیعت اند

نه زندانیانی که حکم خم شدن داشته باشند

هوای پاک نفس قطره های شبنم است

 که آسمان زیبای نقاشی را آبی می نماید

رودها جنبش دوباره ی زندگی است

و بالاخره زندگی نسیم خوش عطر ماندگاری

به دنبال بودن و بودن به دنبال شدن است.

شهرام




نوع مطلب : دل نوشته، 
برچسب ها : دل نوشته، پنجره نگاه، طبیعت، نفس تازه ی طبیعت، ترنم باران،
لینک های مرتبط :
پنجشنبه 2 آبان 1392 :: نویسنده : شهرام فیضی
کنج خلوتگاه دل

آنجا که ابرهای بارانی

هردم اشک غم می ریزند

آنجا که سایه ی دیوار

سرو وجود را پوشانده

زیر تاقچه این بی نشان

گوشه ای کنار دیوار

که خفته گنج زر نشان

باز از پنجره نگاه

نیافت گوشی شنوا

به شوق آوای تو

باز می ماند درانتظار


شهرام




نوع مطلب : دل نوشته، 
برچسب ها : دل نوشته، انتظار، خلوتگاه دل،
لینک های مرتبط :
شنبه 20 مهر 1392 :: نویسنده : شهرام فیضی

شبی از کلبه بیرون آمدم ،

روبه آسمون نگاه کردم

خواستم ستاره ایی واسه خودم انتخاب کنم

تصمیمگرفتم کم رنگه را انتخاب کنم

چون با خود فکر نمودم

همه به پر رنگه نگاه می کنند

و اونهم به همه نگاه می کند.





نوع مطلب : دل نوشته، 
برچسب ها : دل نوشته، شهرام،
لینک های مرتبط :


آمار وبلاگ
  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات